برو بخند
صب سوار تاکسی بودم بعد راننده تاکسیه
با ماشین پشتى دعواش شد ،
پیاده شد گفت من اینجا وایسادم و واى خواهم ساد …
طبق آخرین اخبار رسیده تمامی اساتید ادبیات
بصورت دسته جمعی خودکشی کردن !
تو جاده تصادف شده بود...
همه جمع شده بودن
منم واسه اينكه صحنه رو از نزديك ببينم
از اون ور داد زدم
گفتم: بريد كنار من پدرشم!!
وقتي رسيدم ديدم اوني كه تو خيابان افتاده يه الاغه!!
شهادت نائل شدند!
بعله.... :|
برای خوندن بیشتر به ادامه ی مطلب برید.
+ نوشته شده در ساعت توسط мαяzıε
|