اولین روز مدرسه...
گفتم تو ادامه ی مطلب به چی بنویسم؛
عاغا من موقع درسخوندن همش حواسم پرت میشه تمرکز ندارم! از سوم راهنمایی اینطوری شده !
خب! به اینده مینگرم...!
چه شود... ؛
امروز روز فوق العاده ای بود!
ساعت12 بیدار که شده بودم نور خورشید از پرده گذشته بود میومد... چقدر خوب بود!
البته11:40 بیدار شدم که 20 دقیقه موندم دلم نیومد پاشم.
چه روز افتابی خوبی بود!
اعصابم خورده دوباره هوا ابری شده!
خفه شدیم بابا من دیگه از هوای ابری بدم میاااااااااااااااااااااااااااااااااااد
من دلم میخواد امروز بریم کاسپین...
ولی باید بریم یه مهمونی مزخرف!
میدونی داشتم فکر میکردم چقدر خوب میشد که اون شلوار سبزو تی شرت سبزمو بپوشم با اون کفش سبزم و با دوچرخه م برم پارک!
بدبختم دیگه نمیشه که کاش اصن دختر نبودم!
منظورم اصن چیز دیگه ای نیست
چی میشد مام مث مردا با تی شرت و شلوار بیرون میومدیم؟
چیه حالا بیاین منو خفه کنین
الان فیلترم نکنن...
هیچی دیگه ! ناراحتم!
دیروز ساعت 7:45 که از باشگاه اومدم هوا تاریک شده بود...
یاد مدرسه و پاییز و تابسون افتادم
امیدوارم سرویسم مث قبل سمند باشه چون اصلا از مینیبوس خوشم نمیاد
بیشعورا 80 متر اون طرف تر وایمیستن.
داره بارون میاد!
ساعت 2 و 5 دقیقه س!
عاغا من هوای افتابی میخوام نه ابری؛ نه بارونی...
دلم میدونی الان چی میخواد؟
از این بالا ساختمون بپرم پایین و نمیرم
البته تابستون خوب بود ولی چیزایی که مد نظرم بود رو بهشون نرسیدم
امسال رفتم 5 تا بازی کامپیوتری خریدم 4 تاشون خراب بود نصب نشد فقط یکی شد...
فیلتر شکن نداشتم
الانم ای دی امم کار نمیکنه
یعنی بدبختی تمام...
موندم دفترچه خاطراتمو بسوزونمش یا نه؟
دست هیچکسی نباید بیفته
اما میخوام یادگاری 13-14 سالگیمو داشته باشم چطور بودم چطور فکر میکردم
بخوام تو یه وب بنویسم فیلتر و میلترو کوفت و درد همینجوریم که امنیت نداره
راستش من برای همین تو ذهنم کتاب مینویسم ! تا دست کسی نیفته...!
یادمم میمونه
هروقتم خوشم نیومد بعضی قسمتاشو تو ذهنم حذف میکنم
امروز مرضیه تصمیم میگیرد!!
با اسکیت بردم میرم بیرون؛ بعدشم خواستم دوچرخه سواری...!
هوام که بارونیه و...!
شترق!!
خب میرسیم سر دوستان مدرسه!
یه عده ای شهریور کلاس میرفتن و مسلما باهم دوس شدن
من که نرفتم.. به هرحال یه دختره هس اشناس تو اون مدرسه.
از اخلاقش خوشم نمیاد خیلی مغروره. البته من یه هفته ازش بزگترم...
میگن مردادیا مغرورن من نیستم ولی اون هست به مقدار زیاد
اخلاق مسخره ای داره مثلا امروز باهات قهر میکنه 50000000 تا چیز پشت سرت میگه یه دروغایی از خودش واست میسازه که...
اصلا از اینجور ادما خوشم نمیاد
بدبختی اینه که اون میگه کسیو تو این دبیرستانه نداره میخواد باهام دوس شه منم کسیو نمیشناسمو...
راستی نمیدونم سال اولا یه روز باید زودتر برن؟
خب من میخوام یه سری از اهنگای اونسنس رو بحفظم.
بچه ها من دلم نمیخواد برم امروز مهمونی به دلم افتاده برم کاسپین یا یه همچین جایی از طرفی پایین میخوام برم سراغ دوچرخه البته الان زوده